عروسک عامل مهم در انتقال هویت، آداب و رسوم به کودکان است/مسئولان، بچه ها را به عنوان یک فرد مهم در جامعه فراموش کردند
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۵۰۷۱۶
انتقال هویت، آداب و رسوم ایرانی از جمله اهدافی است که انتظار می رود در قالب تولید و پخش برنامه های عروسکی از رسانه ملی اجرایی شود، اما به نظر می رسد برنامه های عروسکی که این روزها نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ تعداد آن بسیار کم شده باشد، بازهم چنین هدفی را دنبال نمی کنند یا سازندگان آن کمتر به دنبال این هدف هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چطور شد که در برنامه شبکه جام جم همراه اجرای شما یک عروسک نیز به این برنامه اضافه شد؟
با توجه به اینکه در برنامه های کودک به عنوان مجری، ما مجریان باید مدتی طولانی درباره نکات آموزشی به کودکان صحبت می کردیم و مخاطب برنامه های ما نیز کودکان بودند، ممکن بود این برنامه ها جنبه آموزشی خود را از دست بدهند، بنابراین من همیشه به کارگروه خردسال در شبکه یک پیشنهاد می کردم تا در این برنامه ها یک عروسک هم باشد تا با زبانی کودکانه به صورت غیرمستقیم نکات آموزشی را در قالب یک کودک با تمام ویژگی های او بازی کند.
این موضوع در برنامه کودک شبکه جام جم هم اتفاق افتاد و عروسکی به نام «پسته» در کنار اجرای من حضور داشت.
هنر عروسک سازی چه تاثیری در رشد شخصیت بچه ها، احیای هنر ایرانی و شناساندن هویت ایرانی و توجه به آداب و رسوم قومیت ها دارد؟
عروسک برای بچه ها زیبا است، زیرا او را به عنوان یک همبازی، دوست، خواهر یا برادر خود قبول کرده و از او تاثیر می پذیرند، از سوی دیگر ما در کشور خود قومیت ها و فرهنگ های مختلفی داریم که از طریق نقش آفرینی عروسک در برنامه های کودک می توانیم این فرهنگ ها، هویت ایرانی و آداب و رسوم کشور خود را به کودکان ایرانی منتقل کنیم.
عروسک ها می توانند راهکار آموزشی برای کودکان داشته باشند، اگر برنامه سازان، فعالان تئاتر، رسانه ها و ...، قبل از ساخت هر عروسک آگاهانه و با مطالعه پیش بروند.
با توجه به اینکه کودکان امروز علایق متفاوتی نسبت به کودکان دیروز دارند و از تکنولوژی هایی مانند تلفن همراه و بازی های کامپیوتری بیشتر استفاده می کنند، آیا هنر عروسک سازی می تواند آنها را جذب خود کند تا علاوه بر احیای هنر ایرانی، آداب و رسوم نیز به نسل امروز منتقل شود؟
هنر عروسک سازی از جمله هنرهای تاثیرگذار بر انتقال هویت، آداب و رسوم ایرانی به کودکان است، اگر امکانات و بودجه لازم برای برنامه ساز وجود داشته باشد و علاوه بر این، برنامه ساز با شناخت از نیازهای کودک و ویژگی های او به مطالعه درباره فرهنگ ها و آداب و سوم، ادبیاتی که حاوی قصه ها و داستان های تاثیرگذار برای کودکان است، بپردازد، عروسک سازی نیز می تواند در این عرصه پیش برود.
در دهه ۶۰ و ۷۰ نیز برخی از برنامه های عروسکی ویژه کودکان ساخته می شد که ممکن بود برخی از آن عروسک ها به دلیل داشتن چهره زشت یا شاید ترسناک خود نتوانستند با کودکان ارتباط برقرار کنند، آیا قبل از اینکه عروسکی ساخته شود، عروسک ساز مطالعه ای برای ساخت بهتر آن و ارائه آموزش های غیرمستقیم به کودکان انجام می دهند؟
عروسک هایی که با این مدل زشت یا ترسناک در برنامه های کودک دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته می شدند، بیشتر در نقش های منفی بودند که کودکان را از انجام کارهایی که نباید انجام دهند منع می کردند.
البته به نظر می رسد، مسئولان مربوطه، بچه ها را به عنوان یک فرد مهم در جامعه فراموش کردند، به نظرم کسانی که اهل فن هستند و می خواهند پیشینه کودکان ایران را به آنها اطلاع دهند، قبل از هر موضوعی باید درباره کودکان و نیازهای آنها شناخت کافی پیدا کنند که این شناخت با مطالعه امکان پذیر می شود.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: عروسک الهه رضایی برنامه های کودک انتقال هویت آداب و رسوم دهه ۶۰ و ۷۰ عروسک سازی برنامه ها عروسک ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۵۰۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایرانیهایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
به گزارش قدس خراسان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام، دولت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانیها از این کشور کرد؛ کسانی که هنوز پس از گذشت ۴۵سال، نه ایران آنها را به عنوان ایرانی قبول دارد و نه کشورعراق آنها را عراقی میداند.
قصه ایرانیهای ساکن شهر حلّه استان بابل که حالا در گوشهای از شهر مشهد ساکن هستند نیز از این جنس است. ساجده و لعیمه خواجه نعمت دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از ۴۵ سال مدرک هویتی ایرانی ندارند.
ساجده خواجه نعمت که ۶۷ سال دارد و مادرزادی کمبیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر ۳۰ سالهاش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس از ۴۵ سال هیچ خبری از همسرش ندارد.
وی در این باره میگوید: صدام، شوهرم را به دلیل تابعیت ایرانی دستگیر کرد. گفتند تو برو ایران او خودش میآید؛ اما پس از ۴۵سال هنوز هیچ خبری از او ندارم.
زایمان در زندان حزب بعث
ساجده خواجه نعمت با بیان اینکه صدام جوانان شیعه و متدینی را که تابعیت ایرانی داشتند، دستگیر کرده تا با سفر به ایران در جبهه علیه حزب بعث نجنگند، میافزاید: من را هشت روز در زندان انداختند، ۱۵۰ زن و بچه را در یک مکان کوچک زندانی کرده بودند، غذای خوبی نمیدادند و تنها دو ساعت در روز اجازه داشتیم از سرویس بهداشتی استفاده کنیم که با این جمعیت زیاد خیلی سخت بود. زندانبانها به ما توهین میکردند و رفتار خیلی بدی داشتند، در این وضعیت بسیار بد، یکی از زنانی که حامله بود، در زندان زایمان کرد و اصلاً به او رسیدگی نکردند.
وی ادامه میدهد: با یک خودرو از جلو زندان، ما را به مرز ایران بردند و از آنجا سه روز پیاده در زیر باران و در سرما راه رفتم تا به سرپلذهاب رسیدم. از سرپلذهاب با خودرو نیروهای ایرانی به اردوگاه آوارگان جهرم آمدم و سه ماه در این اردوگاه ساکن بودم.
ساجده خواجه نعمت که به تنهایی روزگار میگذراند، عنوان میکند: دخترعمویم که پیش از ما به ایران آمده و در مشهد ساکن بود، من را تحت تکفل خود قرار داد و از اردوگاه جهرم به مشهد آورد.
وی که از نداشتن شناسنامه ایرانی با وجود داشتن نسب ایرانی گلایه میکند، میافزاید: برادرم در عراق متولد شده و با ما به ایران آمده است. با پیگیریهایی که انجام داد، کمتر از یک سال است شناسنامه ایرانی گرفته؛ اما هنوز به ما شناسنامه ندادهاند.
صدام ۶۰ پسر بچه و مرد در بستگان ما را دستگیر کرد
لعیمه خواجه نعمت؛ همان دخترعمویی است که پیش از ساجده به ایران آمده و به کمک او ساکن مشهد شده است. درباره قصه اخراجش از عراق میگوید: همسرم شهید مفقودالاثر صالح خواجه نعمت ۲۹ سال داشت و چهار سال بود ازدواج کرده بودیم و دو دختر سه ساله و دو ساله داشتیم. ساعت ۹ شب مأموران آمدند در خانه ما در شهر حلّه و به تمام خانواده گفتند پنج دقیقه بیایید چند تا سؤال داریم. وقتی رفتیم، من را سه روز با دخترانم به زندان انداختند و سپس در مرز ایران رهایم کردند. پیاده به سمت ایران آمدم و ایرانیها با خودرو من را تا اردوگاه خرمآباد رساندند.
وی میافزاید: من یک سال پس از پیروزی انقلاب و سه ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمدم. صدام همسرم را دستگیر کرد و تاکنون هیچ خبری از وی ندارم و مفقودالاثر شده است.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به اینکه صدام خیلی ما را اذیت کرد و به ما که تابعیت ایرانی داشتیم، خیلی ظلم کرد، بیان میکند: ۶۰نفر از مردان اقوام ما را که سنشان از ۱۴ تا ۴۲ سال بود، در شهر حلّه عراق دستگیر کردند. تنها به دلیل اینکه تابعیت ایرانی داشتیم و شیعه متدینی بودیم و تاکنون هیچ خبری از سرنوشت آنها نداریم. از مسئولان عراقی که پیگیری کردیم، اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نداشتند. برخی هم میگویند صدام همه آنها را در گور دستهجمعی دفن کرده است.
وی با بیان اینکه بیشترین زمان نگهداری زنان اقوام آنها در زندان ۲۵ روز بود، ادامه میدهد: صدام خانه، خودرو و اموال این افراد را مصادره و زنان و خانواده آنها را از عراق اخراج کرد. چهار نفر از فامیل ما را در زندان شکنجه دادند و پسردایی ۱۴ سالهام را با برق شکنجه کردند و به شهادت رسید.
لعیمه خواجه نعمت درباره ماجرای آمدنش به مشهد میگوید: ۱۷روز در اردوگاه آوارگان عراقی خرمآباد بودیم که یک تاجر مشهدی به نام آقای اخوان، ما و ۱۵ خانواده دیگر را کفالت کرد و به مشهد آورد. ابتدا نزدیک یک سال در هتل زندگی کردم و سپس این تاجر مشهدی خانهای برای ما تهیه کرد.
وی درباره سایر اعضای خانوادهاش خاطرنشان میکند: بقیه افراد خانواده ما در عراق ساکن هستند و ما به دلیل اینکه در ایران مهاجر هستیم، تنها میتوانیم در ایام اربعین حسینی پاسپورت موقت برای سفر به عراق بگیریم و پس از اتمام آن مدت که کمتر از دو ماه است، باید به ایران برگردیم.
پدر و مادرم شناسنامه و کد ملی ایرانی دارند؛ اما به ما نمیدهند
لعیمه خواجه نعمت که در ابتدای صحبت گفته بود مادرش اصفهانی و پدرش شوشتری است، میگوید: نزدیک ۴۵ سال است در ایران ساکن هستیم؛ با وجود اینکه پدر و مادرمان ایرانی هستند و شناسنامه و کدملی دارند؛ اما هنوز به ما شناسنامه ایرانی ندادهاند. به همین دلیل بنیاد شهید به ما مانند ایرانیها حقوق پرداخت نمیکند.
وی با بیان اینکه صدام ما را به دلیل ایرانی بودن، پیش از شروع جنگ تحمیلی از عراق اخراج کرد، متذکر میشود: برای گرفتن شناسنامه ایرانی خیلی اقدام کردیم حتی دادگاه رفتیم و دادگاه نسب ما را پذیرفته؛ اما به ثبت احوال که مراجعه کردم، موافقت نکردند و شناسنامه ندادند. دلیلش را نمیدانم.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به سختیهای زندگی به عنوان یک مهاجر در ایران میگوید: پس از ۴۵ سال سکونت در ایران، بلاتکلیف ماندهایم. در ایران به ما میگویند عراقی هستید و در عراق هم به ما میگویند شما ایرانی هستید. ما فقط هویت و شناسنامه میخواهیم.
بیهویتی پس از ۴۵ سال سکونت در ایران با وجود نسب ایرانی، زندگی سختی را برای این افراد رقم زده است. با وجود اینکه بنیاد شهید و امور ایثارگران، همسران این افراد را به عنوان شهدای سپاه بدر پذیرفته؛ اما با حقوق کمتر از ۲میلیون تومان به سختی روزگار میگذرانند. امیدواریم این خلأ قانونی در کشور بازبینی شود و کسانی که هویت ایرانی در اجدادشان بوده به عنوان یک هموطن مورد پذیرش قرار گیرند تا برای همسران شهدای مفقودالاثری که ظلم صدام به جرم ایرانی بودن، زندگیشان را به اینجا رسانده، روزگار بهتری رقم بخورد.
خبرنگار: فریده خسروی